چکیده
کلمهی «کمال» در لغت به معنای تمام شدن، کامل شدن و اتمام آراستگی صفات است و در اصطلاح به معنای به فعلیّت رسیدن تمام استعدادهای نهفته در یک موجود میباشد. هر یک از مکاتب عقل، عشق، قدرت و محبّت بر اساس نوع دیدشان به انسان و سعادت وی، تعریفی از انسان کامل ارائه داده و براساس آن، معیارهایی را برای آن ارائه دادهاند؛ مکتب عقل، کمال انسان را در شکوفائی هر بیشتر قوّهی اندیشه و تعقّل میداند؛ مکتب عشق، رسیدن به حد اعلای عشق و محبّت پرروردگار را، کمال نهایی انسان معرّفی میکند؛ مکتب قدرت، کسب قدرت را به هر طریق ممکن، مایهی کمال میداند و مکتب محبّت با تأکید بر ضرورت هر بیشتر خویشتن، کمال انسان را در دوست داشتن دیگران خلاصه میکند. از دیدگاه قرآن، کمال نهایی انسان رسیدن به هدف نهایی خلقت و تحقّق اهدافی است که انسان به جهت آن خلق شده است. هدف نهایی خلقت انسان از دیدگاه قرآن رسیدن به مقام خليفة اللهی و مظهریّت اسماء وصفات الهی است که تنها از طریق عبودیّت ذات پرودگار حاصل میشود. عبودیّت حقیقی خداوند نیز در گرو ایمان و عمل صالح و مخالفت با وسوسههای شیطانی است.
هدف از خلقت انسان
در یک دید کلان به انسان و جهان، خلقت انسان را میتوان به عنوان جزئی از آفرینش و مخلوقی از مخلوقات پرودرگار، در راستای هدف کلی آفرینش در نظر گرفت و تجلّی خداوند در مخلوقات را هدف نهایی خلقت انسان و جهان قلمداد کرد. بر این اساس « موجودات انسانی مانند سایر موجودات از آنجاکه معلولات خداوندند لذا جلوهگاه آفرینندهی کل میباشند و لذا هدف از آفرینش انسانها همان تجلی حق تعالی در معلولات خود میباشد.»
امّا با تنزّل از این منظر کلان و با رجوع به قرآن کریم در مییابیم که خداوند کریم، انسان را از سایر موجودات جدا کرده و اهداف ویژه و خاصی را جهت آفرینش او بیان کرده است.
خداوند در قرآن کریم در ابتدا با مخاطب قرار دادن انسان، پوچانگاری روند خلقت او را اندیشهای باطل دانسته و به انسان گوشتزد میکند که بر اساس هدفی از پیش تعیین شده به دنیا آمده است: «آیا گمان کردهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوی ما بازگشت نمیکنید؟» در این آیهی شریفه علاوه بر هدفمند دانستن خلقت انسان، هدف نهایی نیز نشان داده شده و بازگشت به پرودگار، غایت آفرینش انسان معرّفی شده است. این در حالی است که در برخی دیگر از آیات، هدف نه بازگشت به خداوند، بلکه ماندن بر روی زمین و جانشینی کردن از خداوند معرّفی شده است. دستهی دیگری از آیات انسان را از اندیشهی خوش خلیفهالهی و آسوده تکیّه زدن بر مسند خلافت الهی خارج کرده، و وی را به میدان سخت بلا و آزمایش فراخوانده و و وخلقت انسان را طرحی درجهت امتحان وی دانسته است.
این آیات علیرغم تعارض ظاهریشان، هر کدام بازگوکنندهی جزئی از هدف کلی است که غایت نهایی خلقت انسان را تشکیل میدهد. هر یک از ابتلا و آزمایش، بازگشت به نزد پرودگار و رسیدن به خلیفهاللهی، بخشی از راه پر پیچ و خمی است که انسان در این دنیا باید به سلامت طی کند تا به سر منزل مقصود نائل آید. اگر بخواهیم از این مسیر و از این روند تکاملی تعبیر دقیقی داشته باشیم، باید بگوییم که این طریق همان طریق عبودیّت و بندگی پروردگار است. از همین روست که خداوند در بیانی جامع، پرده از هدف نهایی خلقت انس و جن برداشته، و عبادت پروردگار را منتهای مقصود الهی از آفرینش آنها معرّفی کرده است. «ما خلقت الجن و الأنس الا لیعبدون»
توضیح اینکه منظور از عبادت و بندگی که به عنوان هدف آفرینش انسان مطرح شده چیزی جز این نیست که انسان به تصفیه و تزکیهی درون پرداخته و با انتخابها و گزینشهای خویش مراحل کمال را طی کرده و انسان کامل شود. از اینرو راه کمال و سعادت انسانی راهی است که از وادی اختیار و گزینش آگاهانه میگذرد. انسان بر خلاف موجودات دیگر، موجودی دو گرایشی است واین امر، این فرصت استثنائی را برای وی ایجاد کرده است تا با تکیه بر ارادهی خویش و انتخاب راه صلاح و ثواب به بالاترین کمال قابل تصوّر یعنی قرب الهی و بازگشت به مبدأ خویش نائل گشته و از این رهگذر به مقام خلیفهاللهی دست یابد؛ تا جائیکه فرشتگان الهی در حسرت این مقام، وی را مسجود خویش قرار دهند. از اینرو میتوان نتیجه گرفت که «هدف از آفرینش انسان از دیدگاه اسلام به طور اجمال، رسیدن به کمال ممکن بواسطهی شناخت حقیقی موجود برترین و نیایش به مقام شامخ او» است.
هدف نهائی خلقت آفرینش
جهان آفرینش به عنوان یکی از شگفتانگیز ترین مخلوقات پروردگار، بنا به حکمت الهی، هدفی را دنبال میکند و بیهوه و عبث خلق نشده است. امّا سؤال اساسی این است که خداوند از خلقت نظام کائنات و موجودات بیشمار کرهی خاکی و در یک کلام از خلقت عرش و فرش چه هدفی را دنبال کرده است.
از آیات متعدّدی از قرآن کریم میتوان نتیجه گرفت که خلقت جهان آفرینش مقدّمهی خلقت آدم بوده است و کل جهان هستی و آراستن زمین به نباتات و جانداران و جنگل ودشت، همگی زمینه سازی برای قدم نهادن انسان بر روی کرهی خاکی است. این ادّعا در بدو امر قدری مبالغه آمیز و خودبینانه مینماید و اثبات آن، محتاج شواهد و ادلهی زیادی است؛ کما اینکه برخی از متفکّرین معاصر معتقدند که « اینکه ما بگوییم تمام دستگاه هستی برای انسان آفریده شده است، این مطلب نیاز به تحلیل و بررسی زیاد دارد» امّا با رجوع به قرآن کریم و کلام وحی، آیاتی را میتوان یافت که همگی دال بر این معنا است.
یکی از شواهد بر این مسئله که در قرآن کریم به آن اشاره شده و در آیاتی چند، از آن سخن به میان آمده است، موضوع تسخیر کائنات و موجودات توسّط انسان است. خداوند در سورهی لقمان میفرماید: « آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخرشما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است...» تسخیر در لغت به معنای در اختیار گرفتن یک شیئ است به نحوی که هیچگونه اختیاری از خود نداشته باشد به تعبیر دیگر، شیئ مسخّر موجودی است که «در قهر و غلبهی دیگری داخل شده به نحویکه هیچگونه اراده و اختیاری بر خلاص کردن خود ندارد». انسان از چنان ارزش و مقامی برخوردار است که به فرمان خداوند، همهی موجودات جهان آفرینش مسخّر او هستند و به گونهای آفریده شده است که بتواند همهی نیروهای طبیعت را تسخیر کند و از آنها به نفع خود استفاده کند.
امّا آیا از این آیات میتوان شرافت و برتری انسان بر دیگر موجودات را استفاده کرد و آنگاه نتیجه گرفت که خلقت موجودات مقدّمهی خلقت انسان بوده است و به تعبیر دیگر موجودات برای انسان خلق شدهاند؟ برخی از اندیشمندان معاصر با استناد به آیات دیگر قرآن، اندیشهی انسان محوری و برتری او بر جمیع خلائق را اندیشهی ناصحیحی دانستهاند و با توجّه به آیهی 70 سورهی اسراء معتقدند که برتری اولاد آدم بر عدهی زیادی از موجودات بوده است نه همهی آفریدهها و آنگاه نتیجه میگیرند که « بنابراین نمیتوان گفت هدف مطلق جهان هستی انسان است، زیرا موجودات با عظمتتر و شریفتر نمیتوانند وسیلهی پستتر از خود قرار گیرند.»
امّا نباید از نظر دور داشت که «کثیر» موجود در آیه میتواند در دو معنا استعمال شود؛ یکی به معنای «جمیع» و دیگری به معنای «بسیار» و سخن فوق الذکر تنها زمانی تمام است که از «کثیر» معنایی «بسیار» اراده شده باشد؛ درحالیکه برخی از مفسّرین هر دو احتمال را جائز شمردهاند. مضاف بر اینکه بر فرض که «جمیع» به معنای «بسیار» باشد نتیجهاش آن نیست که آن موجوداتی که انسان بر آنها برتری ندارد، ایشان بر انسان برتری دارند زیرا ممکن است هر دو در یک سطح بوده و مانند آدم و فرشتگان در یک درجه از قرب الهی باشند.
گذشته از شاهد قرآنی فوق با نظر به هدف خلقت انسان، که در قسمت قبل به آن اشاره شد، نیز میتوان به راز خلقت کائنات پی برد. همانگونه که گذشت، خداوند هدف نهائی خلقت انسان را عبادت خویش ورسیدن به بالاترین مرتبهی قرب، معرّفی کرده است. از سوی دیگر رسیدن به این مقام منیع، بر خلاف سایر موجودات جبّلی و غریزی نبوده بلکه ناشی از حسن اختیار بوده و با گزینش راه صحیح میسّر میگردد. امّا وجود اختیار و عمل اختیاری در گروه وجود راه خیر و شرّ است. به تعبیر دیگر، مادامیکه دو انتخاب، یکی درست و دیگری غلط پیش روی انسان قرار نگیرد صحبت از اختیار و گزینش سخنی به گزاف است. علاوه بر این، فراهم آودرن زمینهی سعادت اختیاری برای انسان علاوه بر مجهّز کردن وی به نیروی اختیار، محتاج تدارک محیطی است که زمینهی هر دوی خیر و شر را داشته باشد، به این معنا که محیطی باشد آمیخته با نعمت و نقمت، برخورداری و حرمان، آسایش و رنج و... و تنها دار دنیا و عالم مادّه از چنین ظرفیّتی برخوردار است و امکان آزمایش انسان در او وجود دارد. لذا قبل از خلقت انسان، چنین محیطی باید مهیّا شده و زمین به قدوم چنین موجودی آراسته شود. خداوند در سورهی کهف پرده از این راز بزرگ بر میدارد و میفرماید: « در حقيقت ما آنچه را كه بر زمين است زيورى براى آن قرار داديم تا آنان رابيازماييم كه كدام يك از ايشان نيكوكارترند»
از اینرو میتوان نتیجه گرفت که در این عالم همهی موجودات از زمین گرفته تا آسمان، از جمادات تا نباتات و جانداران، همگی دارای غرض و غایت هستند. امّا هدف نهائی خلقت همهی اینها همانا خلقت انسان و تعالی وجودی اوست؛ یعنی همهی موجودات آفریده شدهاند تا انسان از آنها بهرهگیری کرده و خود را به قرب ربوبی و هدف خلقت یعنی به خلافت الهی برساند.« مقصود از آفرینش جهان و پدیدآمدن تدریجی موجودات، این بوده که انسان پدید آید. غرض از پدیدآمدن نباتات، به وجود آمدن حیوانات بوده و منظور از آفرینش همهی اینها، پیدایش هیکل بشری و مقصود از آن، حصول ارواح انسانی و خلافت الهی در زمین بوده است»