خداوند متعال انسان را با هدفی به این عالم خاکی آورد و ایمان به خداوند و فرستادگان وی را رمز رسیدن به کمال حقیقی و سعادت دنیوی و اخروی وی مقرّر فرمود. با این حال، با رجوع به آیات و روایات معصومین(علیهم السلام) مشخّص میشود که ایمان به خداوند نه شرط کافی بلکه شرط لازم برای نیل به سعادت انسانی است و عامل دیگری که همان عمل صالح در این طریق نیاز است. آیات قرآن، مکررّ، ایمان و عمل صالح را در کنار هم آورده و روشن میسازد که این دو در کنار هم، سعادت و رستگاری انسان را به دنبال دارد و لذا برای بقاء ایمان در دل، انجام عمل صالح، امری ضروری است که بدون آن، روح ایمان میخشکد.
در این نوشتار ابتدا، به طور جداگانه مطالبی در مورد چیستی هر یک از ایمان و عمل صالح گردآوری شده و آنگاه رابطهی بین آن دو، در تأمین سعادت انسان بررسی شده است.
ایمان در لغت از ریشه «امن» بوده و به معانی متعددی از جمله، تصدیق، امنیت، تسلیم و پذیرفتن به کار رفته است[1]. امّا معنای اصطلاحی آن از دیدگاه متکلمان، فلاسفه و عرفا متفاوت است.
ایمان نزد متکلمان اشاعر عبارت است از تصدیق قلبی به تمام آنچه که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) آورده است، در حالیکه متکلمان معتزلی به پررنگ ساختن نقش عقل در عمل ایمان، آنرا «تبعیت عملی از یافتههای عقل و آوردههای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در باب خداوند و نبوت و خوب و بد اخلاقی معنا کردهاند. از نظر فیلسوفان مسلمان، ایمان عین معرفت فلسفی به خداوند و سایر حقایق هستی است و از نظر عرفای مسلمان، ایمان، رویکردی با تمام وجود نسبت به خداوند است[2]. همین معنا از ایمان که با معنای قرآنی از واژهی «ایمان» نیز هماهنگی بیشتری دارد، محور بحث ما در این نوشتار است
واژه «عمل» اگرچه از لحاظ مفهومی شامل مطلق رفتار و فعل میشود، امّا در معنایی خاص به رفتارهای ارادی که با اختیار و آگاهی انجام میگیرد، اطلاق میگردد، از همین روست که بعضی اهل لغت واژه اراده را در مفهوم این لفظ لحاظ کرده و «عمل» را اینگونه تعریف کردهاند: «هر کاری (فعلی) را که حیوان از روی قصد انجام میدهد، عمل نامیده میشود.»[30]
واژهی «صالح» نیز از ریشه صلاح بوده و به معنای ضد «فساد» است.[31] در آیات قرآنی نیز این واژه در همین معنا به کار رفته و دو واژهی «صلاح» و «فساد» در معنای مقابل هم به کار رفته. مانند آیهی «الذین یفسدون فی الارض و لایصلحون»[32].
با توجه به آنچه گذشت میتوان گفت «عمل صالح، عملی است که در شرع به عنوان واجب یا مستحب معرفی شده و سالک از طریق انجام آن میتواند سیر و سلوک کند و به مقام قرب نائل گردد.»[33]
معمولاً روش عملی انسانها در زندگی، از اصول فکری و عقیدتی آنها سرچشمه میگیرد و عقاید و افکار آنها مسیر زندگی و عملکرد آنها را در دوران عمرشان مشخص میسازد. لذا آنچه که برای انسان اصالت دارد، فکر و اندیشه و عقاید اوست و روش عملی آنها، فرع بر این اصول است.[6][47] در مثنوی معنوی آمده است:
ای برادر! تو همه اندیشهای مابقی تو استخوان و ریشهای
گرگل است اندیشهی تو گلشنی ور بود خاری تو هیمه گلخنی
از نظر اسلام، ایمان و اعتقاد به خدا زیربنای اعمال انسانی و حرکت آنها به سوی قرب الهی است. این ایمان است که به حرکت و تکاپوی انسان جهت میدهد و مقصدش را روشن میسازد و او را در مسیر صراط مستقیم هدایت میکند. از سویی دیگر خود ایمان به خداوند، بوسیله اعمال صالح تقویت میگردد. لذا پیوند و رابطهی عمیق بین این دو وجود دارد.
رابطه ایمان و عمل از دیدگاه شیعه از دو جهت قابل بررسی است.[6][48]
در رابطه مفهومی، حقیقت ایمان و مؤلفههای آن مورد بررسی قرار میگیرد تا مشخص شود که آیا عمل جزء ذات ایمان به شما میآید یا نه؟
از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: ایمان، معرفت به جان، اقرار به زبان و عمل به ارکان است.[6][49][6][50]
گرچه ظاهر این روایت و برخی دیگر از روایات، دلالت بر جزئیت عمل در ایمان دارد، ولی دیدگاه رایج شیعه این است که حقیقت ایمان مبتنی بر معرفت و تصدیق قلبی است و دو مؤلفه دیگر یعنی اقرار زبانی و عمل جوارحی، که گاهی به عنوان اجزاء متشکله ایمان از آن نام برده میشود، خارج از ذات ایمان محسوب میشود. در صورتی که اگر عمل جزء ذات ایمان محسوب گردد - مانند دیدگاه معتزله- دایره اصل ایمان تنگ میشود و با فقدان آن ایمان منتهی میگردد.
این رابطه، اشاره به رابطهی دو سویهی ایمان و عمل دارد، اگرچه از لحاظ مفهومی، عمل، جزء ذات ایمان محسوب نمیگردد، ولی در رابطه تلازمی، ایمان اقتضا میکند که عمل صالح را به دنبال داشته باشد و عمل صالح نیز نشانه ایمان محسوب گردد.
در واقع ایمان، منشاء و زمینهساز اعمال صالح است، از این رو، ایمان به درخت و عمل صالح به میوههای آن تشبیه شده است. وقتی روح ایمان در دل انسان جا پیدا کند، اعمال نیز متناسب با آن انجام خواهد شد. از سوی دیگر، عمل نیز موجب تثبیت و تقویت ایمان میگردد. از این رو، گاهی ایمان به نور چراغ و عمل به روغن چراغ تشبیه میشود، همان طور که نور چراغ به کمک روغن چراغ شعلهور میشود. نور ایمان نیز به مدد روغن عمل روشن میشود و با استمرار عمل، قلب انسان نورانی میگردد، در واقع عمل صالح زمینهسازی میکند تا انسان به صفای باطن و قلب پاک دست پیدا کند، امّا اگر انسان مرتکب گناه شود، قلبش ظلمانی میشود و این ظلمت، مانع از آن میشود که ایمان به حال او نفعی داشته باشد.
در واقع عمل صالح پشتوانهی ایمان است و چه بسا اگر ایمان تقویت نشود، دچار زوال گردد. همان طور که در برخی از روایات، از برخی ایمانها به ایمان ودیعهای، تعبیر شده است. امام رضا (علیه السلام) فرمودهاند: «به درستی که خداوند، مؤمنان را بر ایمان آفریده است، به طوری که همواره اهل ایمان هستند و برخی مردم را ایمان عاریتی داده، پس اگر خداوند بخواهد ایمانشان را تا پایان نگاه میدارد و اگر بخواهد از ایشان باز میگیرد.»[6][51]
همانطورکه بیان شد، اعمال انسانها از افکار و عقاید آنها ناشی میشود و سرچشمه میگیرد ولی گاهی میبینم که بین اعتقاد و عمل تضادی وجود دارد، یعنی انسان به چیزی عقیده دارد، ولی عملش بر خلاف آن است. لذا باید بررسی کنیم که ببینیم علت این تضاد چیست؟ و سرچشمهی آن کجاست؟ علل و عواملی برای این مسأله ذکر شده از جمله:
یکی از جهات سستی در عمل، سستی عقیده و ایمان است. شک و تردید حاکی از عدم باور قلبی است و چنین چیزی در عمل و رفتار انسان نیز اثر میگذارد و باعث میشود عمل صالح از او سر نزند. در قرآن نیز به این ایمانهای سست و بدون باور قلبی اشاره شده است ونشانه آن نیز موسمی و فصلی بودن ایمان برخی افراد معرّفی شده است:[6][52] «فَإِذَا رَكِبُواْ فىِ الْفُلْكِ دَعَوُاْ اللَّهَ مخُْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نجََّاهُمْ إِلىَ الْبرَِّ إِذَا هُمْ يُشْرِكُون»[6][53]
گاهی نیز علّت سستی ایمان، سطحی بودن آن است یعنی ایمانی که در روح و روان انسان نفوذ نکرده و لذا چنین ایمانی نمیتواند منشأ اثر بوده و عمل انسان را جهت دهد: «قَالَتِ الْأَعْرَابُ ءَامَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُواْ وَ لَكِن قُولُواْ أَسْلَمْنَا وَ لَمَّا يَدْخُلِ الْايمَانُ فىِ قُلُوبِكُمْ»[6][54]
اینگونه ایمانهای سست و سطحی، نمیتوانند برانگیزاننده انسان به سوی اعمال صالح باشد. پس لازم است که انسان عقیده و ایمان خود را محکم کند و بر باور قلبی خود بیفزاید تا آثارش در عمل او آشکار گردد.
شهوات و هواهای نفسانی میتوانند بر ایمان انسان غلبه پیدا کنند و او را به ورطهی گناه بکشانند، لذا برای جلوگیری از این آلودگیها انسان باید شهوات و غرایز خود را مهار کند و نگذارد ایمانش را تحت تأثیر قرار دهد.
غفلت انسان ناشی از توجه انسان به زیبایی ظاهری دنیاست، گاهی شخص مؤمنی آنقدر خود را به دنیا مشغول میسازد که غفلت سراسر وجود او را فرا میگیرد و با اینکه به ظاهر ایمان دارد و شهوات و تمایلات نفسانی قوی هم ندارد، ولی با این حال در اعمال او خیری و صلاحی دیده نمیشود. راه خارج شدن از این حالت شوم و پدیدهی غفلت، همانگونه علمای اخلاق بیان داشتهاند، دوان تفکر است. تفکر مداوم درباره خود و و مبدأ و منتهایش، باعث پاره شدن پردههای غفلت میگردد.
آثار و فوائد پیوند ایمان و عمل صالح
جملهی «آمَنوا وعملوا الصالحات، در نزدیک به شصت آیه از قرآن دیده میشود.[6][55] که خود نشانگر توأم بودن ایمان و عمل صالح در قرآن است و بیانگر این حقیقت است که این دو، رابطهی تنگاتنگ و مستقیمی با هم دارند، اگر ایمان در اعماق جان انسان نفوذ کند، در اعمال انسان تأثیر میگذارد و عمل او را صالح میکند و انجام اعمال صالح نیز باعث تقویت و افزایش ایمان میگردد.
در واقع، ایمان و احساس وابستگی به قدرت الهی، به انسان، امید، عشق و مسئولیت میدهد. اگر شاگردی در مدرسه بداند که زحمات او هدر نمیرود و حتی یک صدم نمرهی او مورد نظر است و عذرهای موجّه او پذیرفته میشود، با عشق خاصی به تحصیل ادامه میدهد، انسانی نیز که عقیده دارد هر لحظه زیر نظر خداوند است و ذرهای از خیر و شر او مورد غفلت نیست، در دلش چراغ امید، روشن میشود و با عشق و مسئولیت راه را میپیماید.[6][56]
با توجه به آیات قرآن، ایمان و عمل صالح، هر دو در کنار هم، ثمرات و آثاری را به دنبال دارند که در واقع سعادت انسان را در دنیا و آخرت تأمین میکنند. از جمله:
1- حیات طیبه
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون»[6][57] (ترجمه: هر كس -از مرد يا زن- كار شايسته كند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاكيزهاى، حيات [حقيقى] بخشيم، و مسلماً به آنان بهتر از آنچه انجام مىدادند پاداش خواهيم داد.)
این آیه اشاره دارد که حیات طیبه برای انسانهایی است که ایمان دارند و عمل صالح انجام میدهند و خداوند به وسیله این دو مؤلفه در همین دنیا، به انسان حیات جدیدی میدهد و او را زنده میکند و از مردگی بیرون میآورد و انسانهای گنه کار، منافق، کافر از این حیات محرومند. بوسیلهی این حیات، انسانهای مؤمن و صالح از انواع بیماریهای روحی مصون و محفوظ میمانند، البته با لطف و عنایت خداوند.
2- نورانیت و روشنی
«رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّـهِ مُبَيِّنَاتٍ لِّيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»[6][58] (ترجمه: پيامبرى كه آيات روشنگر خدا را بر شما تلاوت مىكند، تا كسانى را كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون برد)
خداوند متعال به همهی موجودات براساس ظرفیت وجودی آنها، از خودش، بهرهای از نور را عطا کرده، که در انسانها این نور قابل کم شدن یا زیاد شدن است. یعنی در صورت داشتن ایمان و انجام اعمال صالح نور آنها زیادتر میشود و به خداوند نزدیکتر میشوند. و از ظلمات (یعنی آن نور اولیه و کمی را که دارا بودند) بیرون میآیند وبه سمت نور(خدا) حرکت میکنند و به قرب الهی میرسند.
3- استجابت دعا
«وَيَسْتَجِيبُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَيَزِيدُهُم مِّن فَضْلِهِ»[6][59] (ترجمه: خداوند دعای کسانی را که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهد اجابت میکند و از فضلش بر آنها میافزاید.)
3- پاداش مضاعف
«وَمَا أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُم بِالَّتِي تُقَرِّبُكُمْ عِندَنَا زُلْفَىٰ إِلَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَأُولَـٰئِكَ لَهُمْ جَزَاءُ الضِّعْفِ بِمَا عَمِلُوا وَهُمْ فِي الْغُرُفَاتِ آمِنُونَ »[6][60] (ترجمه: و اموال و فرزندانتان چيزى نيست كه شما را به پيشگاه ما نزديك گرداند، مگر كسانى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده باشند. پس براى آنان دو برابر آنچه انجام دادهاند پاداش است و آنها در غرفهها[ى بهشتى] آسوده خاطر خواهند بود.)
5- بخشش گناهان
«... وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيَِّاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِى كاَنُواْ يَعْمَلُون»[6][61]
(ترجمه: کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را میپوشانیم [و میبخشیم] و آنان را به بهترین اعمالی که انجام دادند، پاداش میدهیم.)
6- پاداش جاودان
«إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيرُْ ممَْنُون»[6][62]
(ترجمه: مگر کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادهاند پس برای آنها پاداش تمام نشدنی است.)
7- محبوب شدن در دلها
«إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»[6][63]
(ترجمه: قطعاً کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند، خداوند رحمان، محبتی برای آنان در دلها قرار میدهد.)
1- ایمان باور و اعتقاد قلبی نسبت به خداوند و رویکردی با تمام وجود نسبت به اوست.
2- برای تحقق ایمان در دو زمینه تلاش و کوشش لازم است، نخست در زمینه تقویت شناخت و علم و دیگری در زمینه انگیزش میل فطری خویش به ایمان.
3- ایمان غیر از علم و بلکه علم، اعمّ از ایمان است.
4- ایمان درجات و مراتبی دارد و ایمان کامل همان توحید خالص است.
5- متعلقهای ایمان، توحید، معاد و نبوت و فروعات آنهاست.
6- عمل صالح، عملی است که برای کسب رضایت پروردگار، با تحمل دشواریها انجام میشود.
7- از موانع عمل صالح، پیروی هوای نفس، حب دنیا و شرک عبادی، شمرده شده است.
8- رابطه ایمان و عمل صالح از دو جهت قابل بررسی است. رابطه مفهومی و رابطه تلازمی. در رابطه مفهومی، عمل، جزء ذات ایمان محسوب نمیشود ولی در رابطهی تلازمی، رابطهی دو سویه بین این دو برقرار است.
9- از عوامل تضاد بین عمل وعقیده، ضعف ایمان، قدرت شهوات و غفلت ذکر شده است.
10- از فوائد و آثار پیوند ایمان و عمل صالح عبارتند از: رسیدن به حیات طیبه، نورانیت دل، استجابت دعاها، دو چندان شدن حسنات، بخشش گناهان، دستیابی به پاداش جاودان و محبوب شدن در دلها.