مقدمه
از دیدگاه قرآن کریم انسان موجودی است که خداوند او را گرامی داشته و کرامت داده است. کرامت، ضد دنائت و پستی است و کریم کسی است که از نزاهت و فضیلت برخوردار است. خداوند در سورهی اسراء میفرماید: « و به راستى ما فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم و آنان را در خشكى و دريا [برمركبها] برنشانديم و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم و آنها را بر بسيارى ازآفريدههاى خود برترى آشكار داديم» در آیهی شریفه جمیع فرزندان آدم داخل در دایرهی این شرافت داخل شدهاند به نحوی که کرامت الهی نصیب همهی آنها شده و بر این اساس همهی انسانها بر موجودات دیگر برتری داده شده اند. امّا با این وجود در آیات دیگری، برخی انسان ها حتّی از حیوانات هم پست تر معرّفی شدهاند.
برای رفع این تعارض ظاهری باید در در مفاد آیه دقّت نمود و بین استعدادهای نهفته در وجود آدمی و فعلیّت یافتن این استعدادها تمایز نهاد. با نظر به این دو مهم میتوان از دو نوع کرامت، سخن گفت؛ یکی کرامت ذاتی و دیگری کرامت اکتسابی. «تفاوت کرامت ذاتی و اکتسابی در این است که کرامت ذاتی عمومیّت داشته، شامل همهی انسانها میشود، امّا کرامت اکتسابی اختصاص به عدّهای خاصی از انسانها دارد؛ یعنی کسانی که به کمالات اختیاری دست پیدا میکنند.»
در ادامه به توضیح مختصری پیرامون این دو نوع از کرامت خواهیم پرداخت.
کرامت ذاتی
مقصود از کرامت ذاتی آن است که خداوند انسان را به گونه ای آفریده است که در مقایسه با برخی موجودات دیگر، دارای استعدادها و کمالات بالقوّه ایست که در صورت شکوفا کردن آنها قادر است به بالاترین مدارج کمال نائل گردد. این نوع کرامت مربوط به همهی انسانها بوده و هر انسانی در ذات خویش واجد چنین کرامتی است و همین تونائی است که کرامتبخشِ وی در بین تمامی خلائق است. آیهی هفتاد سورهی اسراء نیز حاکی از این کرامت ذاتی است. «ولقد کرمنا بنی آدم و حملناهم فی البر و البحر و رزقناهم من الطبیات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا»
با تأمّل در این آیهی شریفه مشّخص میشود که دو تعبیر برای نشان دادن برتری انسان بر دیگر موجودات به کار رفته است. یکی لفظ «کرّمنا» و دیگری تعیبر «فضّلنا». در این اختلاف تعبیر، نکتهی لطیفی نهفته است که دقّت در آن میتواند مشخّص کننندهی ماهیّت این کرامت ذاتی باشد.
مرحوم علامّهی طباطبایی (ره) در تفسیر المیزان با بررسی معنای لغوی این دو اصطلاح، تفضیل را در جایی صادق میداند که دو موجود در اصل صفتی با یکدیگر مشترک بوده ولی در کمیّت و کیفیّت آن با یکدیگر اختلاف داشته باشند. امّا کرامت را در جائی میداند که یک موجود واجد صفتی باشد که موجود دیگر اساساً فاقد آن است. تنها دراین صورت است که میتوان گفت ما این موجود را تکریم کردیم. به طور مثال انسان و دیگر حیوانات در اصل تغذیه با یکدیگر برابرند امّا کیفیّت تغذیه در انسان با دیگر حیوانات بسیار متفاوت است و از تنوّع و تکثّر بیشتری برخوردار است و همچنین در دیگر مظاهر حیات همانند نکاح و مسکن و ... نیز وضع به همین منوال است. با توجّه به این تفاوت معنایی می توان نتیجه گرفت که در قسمت اوّل آیه که خداوند میفرماید ما انسان را اکرام کردیم، باید پای یک صفت و خصصهای در میان باشد که تنها مختص انسان بوده و دیگر موجودات از آن به طور کل بیبهرهاند و آن قوّل عقل و تفکّر است که انسان به وسیلهی آن قادر است راه حق را از باطل باز شناسد و در سایهی آن به سعادت شایستهی خویش نائل گردد.
با این توضیح روشن میشود که این نوع کرامت به ویژگیهای ذاتی و فطری انسان بر میگردد که انسانیّت انسان ملازم با این نوع کرامت است. به قول یکی از اندیشمندان: «این هم یکی از خصوصیّات ذاتی انسان است که نه روح صرف است همچون فرشتهها و نه جسم محض است ماانند حیوانات و گیاهان، بلکه جمعی از طبیعت و فراطبیعت و نمود ملک و ملکوت در او جلوه گر است.»
کرامت اکتسابی
مقصود از کرامت اکتسابی کمالاتی است که انسان در سایهی ایمان و عمل اختیاری خود به دست میآورد. این نوع کرامت، برخاسته از تلاش و ایثار انسان بوده و معیار ارزشهای انسانی و ملاک تقرّب به خداوند است. با این کرامت است که میتوان واقعاً انسانی را بر انسان دیگر برتر دانست. همهی انسانها استعداد رسیدن به این کرامت را دارند ولی برخی به آن دست مییابند و برخی فاقد آنند پس در این کرامت، نه همهی انسانها برتر از دیگر موجوداتند و نه همهی آنها فروتر یا مساوی با دیگر موجوداتند در حقیقت این نوع کرامت برخلاف نوع قبل، اختیاری است و از طریق خویشتن داری و مخالفت با هوای نفس حاصل میشود. این همان کرامتی است که خداوند تنها به متّقین نسبت داده و متّقین را کریم ترین مردم معرّفی کرده است: « انّ اکرمکم عند الله أتقاکم» این نوع از کرامت است که حقیقتاً میتوان بر آن بالید و آن را ملاک برتری انسان بر دیگر موجودات دانست. و الا صرف انسان بودن هر چند کرامت ذاتی را برای فرد به ارمغان میآورد ولی این کرامت تنها در حدّ یک استعداد بوده و اگر فرد در راه به فعلیّت رساندن آن تلاش نکند، حظی از کرامت واقعی نخواهد برد. از همین رو مشّخص میشود که اگر کسی در را معصیبت پرودرگار و پیروی محض از شهوات و هوای نفس خویش گام بردارد از آنجا که این استعداد و ظرفیّت خدادای را تباه کرده است نه تنها برتری نسبت به دیگر موجودات ندارد بلکه در جایگاه بسی پست تر از حیوانات قرار میگیرد.